در مورد رُمان « پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود»

از

داکتر ببرک ارغند

عبدالله نایبی

ببرک ارغند ، نویسنده یی ازمحراق ....... درمحراق

 ادبیات چند دهۀ اخیر ما انباشته از پدیده هایی اند که میشود آنها را به دو دستۀ کُلی تقسیم کرد:

-         «ریالیزم مبتذل»: درمجموع آثارغیر هنری!

-    «استه تیزم منحط» : پدیده هایی که بیشترینه امراض روانی یا تلقینات ذهنی آفریننده گان خود را دراشکال هنری تبارز میدهند.

     نمونه های خارج از این دو دستۀ کُلی ، یعنی آثار راستین هنری که همراه با پرداخت عالی استه تیک زنده گی انسان را در تمام ابعادش ، در متن مناسبات اجتماعی تصویر کنند ، بسیار اندک اند. اگر نتوان داستان درازِ «پهلوان مُراد و اسپی که اصیل نبود» را در فراز های این نمونه قرار داد ، اینقدر میشود گفت و به یقین میشود گفت- که این اثر نمونۀ موفقی از همین  «ریالیزم نقاد» است.

متن کامل

 

ربا نی بغلانی

«پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود»              

به نظر من نفطهء اوج هنر نویسنده در این داستان تصویر بغایت زیبا و ظریف است که از فرهنگ بازی بزکشی به دست میدهد و صحنهء نبرد سهمگین اسپها و پهلوان ها در جریان این بازی نفس گیر را با آن همه چکاچک مهمیز ها ، صفیر قمچین ها ، شیههءاسپها و زور آزمایی و تلاش جنون آمیز چاپنداز ها با دقت حیرت انگیز ترکیب و تجسم می بخشد .

متن کامل

همایون حمید

چند نکته در مورد رُمان « پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود»

وقتی رمان « پهلوان مراد و اسپی که اصیل رادر نبود » دست گرفتم با بی میلی ناشی از پیش داوری شروع به خواندن آن کردم .؛ شب صبح شد ، ولی دیدم که نمیتوانم کتاب را ببندم و به خواب روم

متن کامل

دستگیر نایل

نگاهی به رمان «پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود»

    وقتی این رمان را می خواندم، حماقت های انسانی «دن کیشوت» سروانتس، یادم می آمد. عاشقانه ترین لحظه های داستانهای «لرمانتف» جلو چشمم مجسم می شدند، «دن آرام» را پیش چشمانم می دیدم؛ کتاب، مثل یک رود بار همیشه جاری، مثل کاجستان همیشه پدرام، مثل یک غروب پاییزی؛ مثل یک صبح عطر اگین بهاری، مثل آن دریاچهء آرام که ماهی های رقصان کلام در آن شناور اند، مرا با خود می برد و غرق در رویا های ناتمامم می ساخت!!

متن کامل

سالار عزیز پور

«ببرک ارغند»و داستان «پهلوان مراد و اسپی که اصيل نبود»

      اگر موقعيت متن ادبی و داستانی را در روابط به عنصر بيانی که روشنگر نسبت به متن با مولف است و عنصر پراگماتيک که بيان نسبت متن با خواننده است و هم چنان عنصر تقليدی، که به نسبت ميان متن با جهان تکيه دارد و بالاخره عنصر عينی که روشنگر نسبت متن با خود متن همچون موضوعی يکسر مستقل است از ويژه گی های خوب اثر داستانی بدانيم، داستان پهلوان مراد و اسپی که اصيل نبود نه تنها با ابتکار آغازين نطفه می بندد بلکه با زبان گفت و گو و زنده گی پی گرفته می شود و با ويژه گی های تدکر يافته فوق همنوايی و همرايی می کند.

از اينرو تلاش ببرک ارغند را در نوشتن اين داستان می ستايم.

متن کامل

ا. پولاد

«پهلوان مراد...»ـ فریادی از ژرفای روستا های شمال

کار برد گونه های زبانی ، موقعیت های اجتماعی آدمها ،با در نظرداشت جنسیت و موقفهای کوچه یی و قصری شان پُر مایه و سر شار از تصویر های پُر رنگ است . لحن زبان ، بافت کلام و ریخت داستان ، قوتمندی ، تسلط و احاطهءشگرف نویسنده را بر شگردهای قصه نویسی معاصر ، بیان میدارد .

متن کامل

باز گشت به صفحه اول